الف-فرضیه هایی که وجود یخ رالازم می دانند:اغلب هواشناسان معتقدند که وجود یخ یک عامل ضروری است.زیرا معمولاً آذرخش فقط هنگامی اتفاق می افتد که در قسمت های بالایی ابرهای تندری یخ تشکیل شود.

آزمایش نشان می دهدوقتی محلول رقیق آب یخ می زند،یخ بار منفی به دست می آوردولی اب دارای بار مثبت می شود.اگر بعد از این که یخ زدن شروع شد جریان هوای بالا رو قطرات کوچک آب را از ذرات یخ جدا کند،قطرات آب در قسمت بالایی ابر جمع می شوند وذرات بزرگتر یخ به پایین ابر سقوط می کنند.از طرف دیگر آزمایش نشان میدهد قطرات بزرگ آب -که سرعت سقوط آن ها بیشتر است-به طور منفی وقطرات بزرگ آب-که به آرامی سقوط می کنند- به طور مثبت باردارمی شوند.بنابراین قطبیدگی در ابرهای تندری ممکن است مربوط به سرعت سقوط قطرات آب باران باشد.

بار منفی موجود در قسمت پایین ابر به زمین بار مثبت القاء می کند؛مانندآنچه که در صفحه ی دوم یک خازن بزرگ اتفاق می افتد.هنگامی که پتانسیل الکتریکی بین دو ابر یا بین ابر وزمین به اندازه ی کافی زیاد شد(حدود  10000ولت)هوا در طول یک مسیر باریک یونیزه می شودوآذرخش به وجود می آید.برخی از هواشناسان معتقدند به این طریق بار منفی به زمین منتقل می شودوبار کلی منفی سطح زمین حفظ می شود.

ب-فرضیه هایی که وجود یخ رالازم نمی دانند: نظریه های جدید فرض می کنند که پتانسیل الکتریکی بین یونسفر (قسمتی از تروموسفر وبالا ترین بخش اتمسفر)وزمین قطبیدگی ابرهای تندری را آغاز می کنند.برطبق این نظریه جریان بالا روی هوای گرم میان ابرهای تندری ذرات باردارمثبت را با خودش به طرف بالا حمل می کند.این ذرات در بالای ابر انباشته می شوندوبار منفی را از یونسفر جذب می کنند.بارهای منفی نیز به وسیله ی جریان هوای قوی پایین روی اطراف ابر به پایین ابر آورده می شوند. شاید 90 درصد ازتخلیه های الکتریکی از ابر به زمین در آذرخش بار های منفی باشند.به ندرت ممکن است بار مثبت از زمین به سمت ابر حرکت کند، به ویژه نوک قله ی کوه ها واجسام بلند مانند دکل های رادیویی.