کتابهای درسی باید دوباره نوشته شوند

t40 حدود 75 سال است که در کتابهای درسی می خوانیم: مقاومت به جنس، طول و ضخامت رسانا بستگی دارد. در 5 فوریۀ 1980 ثابت شد که دیگر این بیان معتبر نیست. در این روز، کلاوس فون کلیتسینگ این بخش از دانش کتاب درسی را رد کرد. این کشف به طور اساسی جدید است. و به همین سبب جایزۀ نوبل فیزیک در سال 1985 به کلیتسینگ اهدا شده است.
گویی مقیاسها از مقابل چشمان فیزیکدان برداشته شده بودند: مقاومت الکتریکی یک ثابت طبیعی با سادگی ابتدایی است. مقاومت الکتریکی مستقل از جنس و تأثیرات خارجی است و نه به شکل خطی - چنانکه قبلاً فرض میشد - بلکه با پرشهای کوانتومی افزایش می یابد؛ یعنی، به همان شکلی که تابش در گامهایی کوچک منتشر می کند. کشف فون کلیتسینگ ابتدایی به نظر می رسد؛ و به عنوان «اثر هال کوانتومی شده» اندازه گیریهای دقیق و باور نکردنی را ممکن می سازد. این پدیده «اثر فون کلیتسینگ» نام گرفته، و در یک لحظه، کاشف را به شهرت جهانی رسانده است: کلاوس فون کلیتسینگ برندۀ جایزۀ نوبل فیزیک سال 1985 نخستین فیزیکدان آلمانی است که بعد از 22 سال این جایزۀ علمی را دریافت می کند. کشف او همانند یک الهام ناگهانی به نظر می آید؛ در آزمایشگاه مغناطیس در گرنوبل فرانسه ، همه چیز به یک باره - در نیمۀ شب - بر او آشکار شد. امّا این کشف ابتدا به ساکن نبود. کلیتسینگ از نسل جدید دانشمندان سخت کوش است که ، اگر لازم باشد ، ساعت 2 بامداد نیز در گیر کار می شوند. او می گوید «کار سرگرمی من است.» خانوادۀ  کلیتسینگ - همسرش رناته، دو پسر و یک دخترش - اورا از زیاد نمی بینند. دانشمند ، در ره هدفش زجر را برخود روا می داد اما هیچگاه زجر دیده به نظر نمی رسد. در حالی که در تلویزیون در بارۀ کوانتومها و دما های پایین گپ می زد آسوده بود. امّا زمینه ای که او بر گزیده است - فیزیک حالت جامد - به درد پخش مستقیم تلویزیون نمی خورد. پژوهش او ظریفترین ساختارها ، مثلاً بلورها ، را در بر میگیرد . واینجا باید تعیین می شد که جریان الکتریکی در این ساختار ها چگونه رفتار می کند . فون کلیتسینگ، متعصب در دقّت ، همیشه از بی نظمیهایی که در منحنیهای تجربی برای ثبت رابطۀ بین میدانهای مغناطیسی و مقاومت الکتریکی دیده می شد منزجر بود. او سالها بود که به طور منظّم در این باره پژوهش می کرد. در آزمایشگاه پژوهشی گرنوبل ، که نیروی میدان مغناطیسی 200،000 برابر قویتر از نیروی گرانش زمین می توان تولید کرد، او راه حل این مسئله مرموز را یافت. آنچه اکنون به عنوان «اثر هال کوانتومی شده» وارد کتابهای درسی شده در هلیوم مایع و در دمای منهای 269 درجۀ سلسیوس خود را نشان داد.
استاد برندۀ جایزه هنوز در برابر مردم عامی سردر گم براین عقیده است که او فقط نیمی از آنچه را که کشف کرده است می فهمد و تا ارزیابی دقیق نتایج آن راهی دراز در پیش است. کشف او محتملاً به ساختن کامپیوتر های سریعتر و کاراتر ، و قطعاً به ابزار سنجش دقیقتر ، مثلاً در ساختن هواپیما ها، منجر خواهد شد . هم اینک، این کشف برای دوایر اوزان و مقادیر به عنوان یک واحد اندازه گیری ساده و قابل اتکا برای مقاومت الکتریکی سودمندی خود را نشان داده است. و دانش آموزان در درسهای فیزیک خود وقتی که از اهم صحبت می کنند خواهند توانست منظور خود را خلاصه تر بیان کنند

منبع: http://www.phbosh.blogfa.com

بخوانيد خوب است

سقوط سنگها

هر قطعه سنگ چندین بار از یک ریگ سنگین تر است؛ یعنی نیروی گرانش وارد بر سنگ چندین برابر نیروی گرانش وارد بر ریگ است. با وجود این، اگر سنگ و ریگ را همزمان از یک ارتفاع رها کنیم با شتاب یکسان سقوط خواهند کرد (با چشم پوشی از مقاومت هوا). دلیل اینکه شتاب سنگ از ریگ بیشتر نیست مربوط می شود به:

الف) انرژی

ب) وزن

ج) لختی

د) مساحت سطح

هـ) هیچکدام

                                      

پاسخ: (ج) پاسخ درست است. بلی به لختی مربوط می شود.اگر شتاب فقط با نیرو متناسب بود نیروی گرانی (ثقل) بزرگتری که به سنگ وارد می شد شتابی به آن می داد که از شتاب ریگ بیشتر بود. اما شتاب هر جسم به جرم (لختی) آن نیز بستگی دارد. جرم در برابر شتاب مقاومت می کند. به ازای یک نیروی معین، هرچه جرم بزرگتر باشد شتاب حاصل کمتر است. این بیان همان قانون دوم نیوتن است که بنا به آن شتاب با برآیند نیرو های وارد بر جسم به طور مستقیم و با جرم آن به طور معکوس متناسب است.

          

تنها نیروی وارد بر جسم در حال سقوط آزاد نیروی گـرانی (یـا وزن آن) اسـت و وزن هـم با

جرم متناسب است (وزن دو کیلوگرم شکر دو برابر وزن یک کیلوگرم شکر است). سنگی که وزنش صد برابر یک ریگ باشد جرمش هم صد برابر جرم ریگ است. این سنگ را گرانی یا نیروی صد برابر بزرگتر از نیروی وارد بر ریگ می کشد؛ اما لختی یا بیمیلی آن در برابر تغییرات حرکت نیز صد برابر لختی یا بیمیلی ریگ است.

 

فیل و پر

یک فیل و یک پر از روی درخت بلندی همزمان سقوط می کنند. نیروی مقاومت هوا یر روی کدام یک بیشتر است؟

الف) فیل

ب) پر

ج) نیروی مقاومت هوا بر روی هر دو یکسان است.

 

                                  

پاسخ: (الف) پاسخ درست است. توجه کنید که اگر چه اثر های مقاومت هوا بر روی پر محسوس تر است؛ اما نیروی بالفعل مقاومت هوا در برابر فیل چندین برابر بزرگتر است از نیروی مقاومت هوا در برابر پر. همچنین فیل سنگین در هوا تند تر سقوط می کند و مقاومت هوا در برابر آن باز هم بیشتر می شود. پر خیلی سبک است (در حدود گرم) و قبل از آنکه نیروی مقاومت هوا با وزنش برابر شود سرعتش چندان زیاد نمی شود. پس از آن پر به سـرعت حــد می رسد. از این لحـظه به بعد شـتاب صفر می شود و هم سرعـت و هم نیـروی

مقاومت هوا تا پایان مدت سقوط ثابت باقی می مانند. از صرف دیگر، نیروی مقاومت هوا در برابر فیل مثلا" تا 20 نیوتن افزایش می یابد. این نیرو نسبت به نیروی مقاومت هوا در مقابل پر خیلی زیاد است اما در مقایسه با وزن یک فیل بینوای 20 تنی که با سرعت فزلینده به طرف زمین سقوط می کند قابل چشم پوشی است.

اگر شما به این پرسش پاسخ درست نداده اید احتمالا" به این دلیل بوده است که منظور اصلی پرسش را متوجه نشده اید. به عبارت دیگر، به پرسشی که "باید" پاسخ نداده اید. دقت کنید که میان آنچه درباره اش پرسیده می شود و اثر آن باید تمایز قائل شوید. از این نوع پرسشها فراوان مطرح شده است. بنابر این خیلی مواظب باشید.

 

شیشه ی مگس

یک دسته مگس را در شیشه ی در بسـته ای قرار داده ایم. شیشه ی مگس را روی تـرازو می گذاریم. ترازو وقتی وزن مگس ها را بیشتر نشان می دهد که مگسها:

الف) در ته ظرف نشسته باشند

ب) در فضای داخل ظرف در حال پرواز باشند

ج) ... وزن شیشه در هر دو حالت یکسان است

 

پاسخ: (ج) پاسخ درست است. وقتی مگس ها از ته ظـرف بـلند می شـونـد یا بر آن فـرود می آیند ممکن است توازن آن اندکی تغییر کند. اما اگر در داخل شیشه ی در بسته در حال پرواز باقی بـمانند یا در ته آن نشسته بـاشند وزن شـیشه تـغییر نـمی کند. وزن شـیشه بستگی دارد به

جرم داخل آن که تغییر نمی کند. اما چگونه وزن یک مگس در حال پرواز به ته شیشه منتقل می شود؟ به وسیله ی جریان هوا، مخصوصا" جریانهای رو به پایینی که بال مگس ها تولید می کنند. اما آن جریان های رو به پایین باید به طرف بالا هم برگردند. آیا ممکن است نیروی جریانهای هوا بر ته ظرف با همین نیرو بر در ظرف برابر باشد؟ خیر؛ اثر این جریانهای سر بالا بیشتر است. چه چیز سبب کند شدن سرعت جریانهای هوا می شود؟ اصطکاک؛ اگر اصطکاک نبود، مگس نمی توانست پرواز کند.

 

اتومبیل آهنربایی

آیا با آویختن یک آهـنربا در مقابل یک اتـومبیل آهنی، آن طور که در شکل دیده می شود، می توانیم اتومبیل را به حرکت در آوریم؟

الف) بلی، می توانیم

ب) اگر اصطکاک مانع نشود، می توانیم

ج) نمی توانیم

 

            

 

پاسخ: (ج) پاسخ درست است. می توانید این طور استدلال کنید که از کار ورودی صفر، کار خروجی نتیجه نمی شود؛ یا به عبارت دیگر، ایجاد حرکت دائم محال است. 

شلوار جین

علامت تجارتی روی یک نوع شلوار جین دو اسب را نشان می دهد که شلواری را از طرفین می کشند.

 

                               

اگر به جای دو اسب تنها از یک اسب استفاده و طرف دیگر شلوار محکم به درخت تنومندی بسته شود آیا کشش روی شلوار:

الف) نصف می شود

ب) اصلا" تغییری نمی کند

ج) دو برابر می شود

 

                                        

پاسخ: (ب) پاسخ درست است. فرض کنید یکی از اسبها یک تن نیرو وارد کند. در این صورت اگر خواسته باشیم که در این مسابقه برنده وجود نداشته باشد باید اسب دیگر هم یک تن نیرو وارد کند. حال اگر یکی از اسبها درخت را با یک نیروی یک تنی به طرفی بکشد درخت هم باید اسب را با همین نیرو به عقب بکشد؛ زیرا در غیر این صورت اسب شلوار را بـا خـود بر مـی دارد و در مـی رود. بـنابراین فـرقی نمی کند که اسب یـک طـرف شـلوار را بكشد یا درخت. آیا نیرویي به شلوار وارد می شود؟ نه؛ نیرو ي خالصي وارد نمی شود؛ کشش وارد می شود.

 

در دادگاه

وکیلی هنگام آماده کردن پرونده هایش برای دادگاه با مورد زیر برخورد می کند.

کسی شکایت کرده بود که یک گلدان به وزن 5/4 نیوتن از فاصله ی 30 سانتی متری بر روی سرش افتاده است. وکیل می خواهد نیروی ضربه ی وارد بر سر موکلش را محاسبه کند. به نظر شما این نیرو چقدر است؟

الف) 5/4 نیوتن

ب) 18 نیوتن

ج) 72 نیوتن

د) 144 نیوتن

هـ) از روی این معلومات نمی توان به سؤال  وکیل پاسخ داد

 

                                         

پاسخ: (هـ) پاسخ درست است. حل این جور مسائل برای دانشجویان رشته ی فـیزیـک مثل "آب خوردن" است؛ اما محال است بدون دانستن میزان "فرو رفتن" جمجمه (ازجمله گردن، گلدان، مو و کلاه)، کسی بتواند به آن پاسخ بدهد. اگر گلدان روی چیزی بیفتد که میزان فرو رفتن آن زیاد است مثل بالش، نیروی ضربه ی آن خیلی ناچیز است. اگر روی یک چیز خـیلی سفـت بیفتـد، می شـکنـد! اگـر روی چـیزی بیفتـد کـه اصـلا" فرو نرود نیروی ضربــه

بی نهایت بزرگ است! فرض کنید که میزان فرو رفتن کله ی موکل قاضی ما 3 سانتی متر باشد، آن گاه تمام انرژی گلدان در حال سقوط (یعنی 30 سانتی متر- 5/4 نیوتون) باید در طول این 3 سانتی متر مصرف شود و به حال سکون درآید. کار نیروی 5/4 نیوتون در طول 30 سانتی متر با کار نیروی 45 نیوتون در طول 3 سانتی متر برابر است.(ضمنا خاصیت کلاه های سخت یا ضربه گیر در سخت بودن آن ها نیست، بلکه در این است که میزان فرو رفتن آن ها زیاد است.شاید در سیاره دیگر و به زبانی دیگر آن ها را "کلاه های فرو رو" بنامند).

منبع: http://www.alizadeonline.com/sargarmi.htm

نگاهى به مبانى و كاربردها پزشكى هسته اى

نيم نگاه
پزشكى هسته اى بهتر از راديو درمانى

 تصويربردارى به طريق هسته اى و تزريق و خوردن داروهاى هسته اى به هيچ وجه براى بدن مضر نيست. مواد راديواكتيوى كه در پزشكى هسته اى مورد استفاده قرار مى گيرند نيمه عمر خيلى كوتاهى دارند و خيلى زود از بين مى روند. ميزان پرتو تابش شده از اين مواد پائين تر از اشعه X  معمول و يا اشعه CT  اسكن است و به راحتى از طريق ادرار يا كيسه صفرا حذف و دفع مى شود. در مقايسه راديو درمانى (Radio Therapy)  كه با پزشكى هسته اى متفاوت است، با تابش پرتو هاى مختلف يونيزه مثل آلفا، بتا و گاما و اشعه X تمام سلول ها را تحت تاثير قرار مى دهد.

پزشكى هسته اى شاخه اى از علم پزشكى است كه در آن از مواد راديواكتيو براى تشخيص و درمان بيمارى استفاده مى شود. مواد راديواكتيو مورد استفاده يا راديو ايزوتوپ هستند و يا داروهايى كه با مواد راديو ايزوتوپ نشاندار شده اند. داروى راديواكتيو، در روش هاى تشخيصى مواد راديواكتيو به بيمار تزريق مى شود و ميزان اشعه تاييد شده، از بيمار اندازه گيرى مى شود. اكثر روش   هاى تشخيصى به كمك يك دوربين اشعه گاما، توانايى تشكيل تصوير را دارند. در موارد استفاده درمانى، مواد راديواكتيو براى درمان مورد استفاده قرار مى گيرند مثل استفاده از يد (۱۳۱) كه در درمان سمى شدن تيروئيد و سرطان تيروئيد مورد استفاده قرار مى گيرد.


روش هاى مختلف استفاده از داروهاى راديواكتيو:
?تزريق درون رگى كه در اسكن هاى مختلفى مورد استفاده قرار مى گيرد.
?تزريق زير جلدى كه معمولاً براى مطالعه سيستم لنفاوى كاربرد دارد.
?تنفسى كه معمولاً براى مطالعه شش ها مورد استفاده قرار مى گيرد. در اين روش از گاز كريپتون (۸۱) و يا ذرات هواى حاوى تكنتيوم (۹۹) استفاده مى شود.
?خوراكى كه معمولاً براى شفاف كردن و متمايز كردن سيستم گوارشى به كار برده مى شود.
? كاربردهاى تشخيصى پزشكى هسته اى
در كليه روش   هاى تشخيصى، نحوه عملكرد صحيح اندام هاى بدن در مقايسه با يك فرد سالم مقايسه مى شود. اتصال راديو ايزوتوپ ها به ماده يا عضو مورد نظر به تشخيص و شناسايى پرتوهاى تابش شده و اندازه گيرى آنها كمك مى كند. در پزشكى هسته اى براى تشخيص معمولاً از يك سرى از مواد راديواكتيو استفاده مى شود كه يا به صورت گاز هستند و يا مايع كه به بدن تزريق مى شوند.


?مواد راديواكتيو به فرم مايع:
Technetium(99)
ت(131)يا Iodinت(123)
Thallium (201)
Gallium(67)
? مواد راديواكتيو به فرم گازى:
Xenon (133)
Krypton (81)
 

? تجهيزات لازم براى عكسبردارى
معمولاً پرتوهاى ساطع شده از ماده راديواكتيو داخل بدن، توسط دوربين هاى گاما تشخيص داده مى شوند. به طور معمول، دوربين هاى گاما از آشكارساز گاما مثل يك كريستال فعال يديد سديم كه با يك سيستم تصويرى همراه است، تشكيل شده  اند. دوربين هاى گاما از نحوه پراكنش تابش راديواكتيو بر روى آشكارساز گاما تصوير را به وجود مى آورند.وضوح دوربين هاى گاما بين ۴ تا ۶  ميلى متر است كه مى تواند هزاران اشعه گاما را در ثانيه آشكار كند. دوربين گاما هر پرتو گاماى ساطع شده را در دو جهت محور x و y آشكار مى كند و به اين ترتيب تصوير را به وجود مى آورد.در پزشكى هسته اى معمولاً وضوح (dpi)  هر تصوير به تعداد پرتوهاى گاماى آشكار شده در آن پيكسل، در واحد زمان گفته مى شود.اساس كار دستگاه هاى مختلف كه از فيزيك هسته اى براى تصويربردارى استفاده مى كنند، ايجاد يك سرى تصوير از برش هاى مختلف بدن و از زاويه هاى متفاوت است كه اين تصاوير با يكديگر ادغام شده و يك تصوير سه بعدى از محل مورد نظر ايجاد مى كنند.

? سى تى اسكن Computed Tomography

 با نام CAT scan  هم خانواده مى شود و روشى است كه طى آن يك سرى تصاوير دوبعدى به دست آمده با اشعه X به تصاوير سه  بعدى تبديل مى شوند. كلمه tomo  از واژه tomos  به معنى برش گرفته شده است. سيستم CT  اسكن در سال ۱۹۷۲ توسط گاد فرى نيوبلد هوزنفيلد از آزمايشگاه مركزى EMI  اختراع شد. آلن مك لئود كدمارك از دانشگاه تافت نيز به طور جداگانه اى همين روش  را ابداع كرده بود. اين دو نفر به طور مشترك برنده جايزه نوبل سال ۱۹۷۹ شدند. اولين نوع اسكنرها، در انجام اسكن از مغز محدوديت هايى داشتند و در آنها منبع اشعه X به صورت يك امتداد باريك مدادمانند بود كه روى يك يا دو آشكارساز ثابت شده بود. منبع اشعه X  و آشكارسازها در وضعيتى متناسب با يكديگر قرار داشتند و در امتداد بدن بيمار حركت مى كردند و طى اين حركت، چرخشى يك درجه اى نسبت به يكديگر داشتند. در نسل دوم اسكنرها، تغييراتى در شكل منبع اشعه X و تعداد آشكارسازها به وجود آمد. منبع اشعه x  به شكلى شبيه پنكه تغيير پيدا كرد و زمان اسكن به طور قابل ملاحظه اى كاهش يافت. در نسل سوم اسكنرها، تغيير اساسى در زمان اسكن به وجود آمد و امكان تشكيل تصوير نهايى همزمان با اسكن ايجاد شد. در اين اسكنرها، منبع پنكه اى شكل اشعه X  در امتداد رديفى از آشكارسازها كه در وضعيتى متناسب با منبع اشعه X  قرار داشتند ثابت شده بود و سرعت اسكن از هر برش به ۱۰ ثانيه كاهش پيدا كرد.
در نسل چهارم اسكنرها، زمان اسكن نسبت به قبل تغييرى نكرد با اين تفاوت كه يك حلقه ۳۶۰ درجه از آشكارسازها دور بدن بيمار را فرامى گرفت و منبع اشعه x  نيز در وضعيتى غيرمتناسب با آشكارسازها به دور بيمار مى چرخيد. در حالت مدرن اسكنرها كه واجد چندين آشكارساز و چند رديف اسكنر هستند، اسكن از قفسه سينه به مدت يك دم و بازدم زمان مى برد. در سال هاى اخير توموگرافى در حد ميكرومتر نيز قابل انجام است و ميكروتوموگرافى خوانده مى شود ولى هنوز در مورد انسان مورد استفاده قرار نگرفته است.

CT  اسكن در پزشكى هسته اى به عنوان روشى تشخيصى كاربرد دارد. در برخى از موارد براى ايجاد تمايز بين بافت هاى مختلف از يد درون  رگى استفاده مى شود. اين حالت به وضوح بيشتر ساختارهايى مثل رگ هاى خونى كه ممكن است از بافت هاى اطراف متمايز نباشد، كمك مى كند. استفاده از اين مواد در برخى موارد به بررسى نحوه عملكرد بعضى از اعضاى بدن نيز كمك مى كند. پيشرفت و فناورى CT اسكن باعث شده كه دوز تابش اشعه X  و زمان اسكن كاهش پيدا كند و اما هنوز هم دوز اشعه تابشى در اين روش بسيار بالاتر از راديوگرافى معمولى با اشعه X  است.


اسكن جمجمه: تشخيص ضربه مغزى و خونريزى داخلى معمولى ترين دليل براى اسكن از سر است. اين اسكن بدون تزريق ماده حاجب انجام مى شود و خونريزى حالت متمايزترى خواهد داشت. براى تشخيص تومور نيز از اين روش به همراه تزريق ماده حاجب استفاده مى شود كه البته دقت MRI  را ندارد. از CT  اسكن سر و گردن و منطقه دهانى معمولاً براى آمادگى جراحى استخوان صورت و فك و گاهى تشخيص تومور يا كيست در ناحيه فك ها و سينوس ها و تيغه بينى استفاده مى شود.
 

اسكن قفسه سينه

CT اسكن بهترين روش براى تشخيص تغيير بافت شش ها به صورت حاد و يا مزمن است. به طور معمول براى تشخيص بيمارى هاى تنفسى مثل ذات الريه يا سرطان از CT  اسكن بدون ماده حاجب استفاده مى شود.
اسكن قلب: اسكن از قلب معمولاً تا ۶۴ برش و وضوح خيلى بالا و سرعت بالا صورت مى گيرد كه معمولاً هرگونه اختلال در عملكرد عروقى قلبى را مشخص مى كند.
به طور كلى هرگونه بيمارى را مى توان با CT  اسكن از نقاط مختلف بدن تشخيص داد. معمول ترين موارد انجام CT  اسكن در تشخيص سنگ هاى مثانه و كليه، عفونت آپانديس، عفونت پانكراس و عدم عملكرد كيسه صفرا است.


? MRI (Magnetic Resonance Imaging)
 

MRI  روشى است كه با استفاده از ميزان آب معدنى متصل به مولكول ها، تصويرى از داخل بدن ايجاد مى كند. اين روش معمولاً براى تشخيص هرگونه بيمارى يا اختلال در عملكرد ارگان ها مورد استفاده قرار مى گيرد.اسم اصلى اين روش nuclean MRI  است كه كلمه هسته اى به علت بار منفى كه روى بيمار ايجاد مى كند، به طور كلى حذف شده است. در علوم ديگر واژه NMR  كه استفاده از همين دستگاه در علوم غيرپزشكى است، هنوز استفاده مى شود. اساس كار MRI  معمولاً براساس خصوصيات آزاد شدن اتم برانگيخته هيدروژن در مولكول آب است. وقتى جسم مورد نظر در يك ميدان خاص و پرقدرت مغناطيسى قرار مى گيرد، تمام اسپين هاى اتمى هسته هاى بدون اسپين صفر در دو حالت مخالف يكديگر قرار مى گيرند يا به صورت موازى با ميدان مغناطيسى يا غيرموازى. اختلاف ميان اتم هاى موازى و غيرموازى يك در ميليون است، در هر صورت اين اختلاف باعث تغييرى در ميدان مى شود. به هر حال هسته ها در حالتى زاويه دار با ميدان الكترومغناطيسى قرار مى گيرند. دوقطبى هسته در امتداد ميدان مغناطيسى قرار مى گيرد، در لحظه اى كه نسبت ها تقريباً مساوى هستند، بيشتر هسته ها در حالت كم انرژى قرار مى گيرند. وقتى كه بافت در معرض انرژى الكترومغناطيسى قرار مى گيرد (RF PULS)  تعدادى از هيدروژن ها كه در حالت موازى با ميدان مغناطيسى بودند به حالت پرانرژى و پاد موازى درمى آيند. براى انتخاب زاويه تصوير مورد نظر از سه محور عمود برهم شيب مغناطيسى استفاده مى شود. شيب اول مربوط به برش است كه هنگام RF ADS  اعمال مى شود. بعدى شيب رمزكننده فاز است و در نهايت شيب رمزكننده سرعت ?تكرار? كه در حين عكسبردارى از بافت اعمال مى شوند. اين عمل به عكسبردارى از برش هايى از هر زاويه كمك مى كند.
زمانى كه هسته برانگيخته شده به حالت پايه برگشت، از خود انرژى آزاد مى كند. زمان برگشت به حالت پايه و موازى شدن با ميدان مغناطيسى كه در حد هزارم ثانيه است، با T1  نشان داده مى شود.

T2  زمانى است كه برگشتن به حالت عادى با استفاده از انرژى معكوس اتفاق مى افتد.
براى تشكيل تصوير ثبت اطلاعات فضايى مولكول هاى بافت بعد از بازگشت به حالت عادى لازم است. به همين جهت يك ميدان مغناطيسى متراكم براى ثبت موقعيت هسته ها به كار گرفته مى شود.


MRI براى تشخيص هرگونه آسيب در بافت هاى مختلف مورد استفاده دارد. يكى از نكات مثبت در مورد MRI  نداشتن اثر منفى بر روى بيمار است.

MRI با استفاده از ميدان مغناطيسى و تابش غيريونيزه انجام مى گيرد. در حالى كه CT  اسكن با اشعه X  معمولى كه واجد تابش هاى يونيزه است، انجام مى شود و تابش هاى يونيزه مى توانند احتمال ايجاد بدخيمى را افزايش  دهند به خصوص در بچه ها. عكس هاى حاصل از MRI  معمولاً بين ۵ تا ۲۰ عدد هستند كه هر يك اطلاعات خاصى را از بافت مورد نظر نشان مى دهند و بايد توسط پزشك بررسى و مطالعه شوند.


? انواع MRI
 

MRIانتشارى

 اين نوع از MRI ميزان انتشار آب را در بافت هاى بدن مشخص مى كند. از اين طريق مى توان انتشار مولكول هاى مختلف را در ارگان ها و سلول هاى مختلف بررسى كرد. نوع جديد MRI  انتشارى (DT1)  مى تواند ميزان انتشار را در جهات مختلف مشخص كند و اين روش در تشخيص بيمارى هايى مثل MS  كه نورون ها طى آن از بين مى رود، به كار گرفته مى شود.
 

:(MR angiography)MRA

 روشى است كه از طريق آن اشكالات عروقى بررسى مى شود. اصلى ترين مورد استفاده از MRA  بررسى عروق گردن و نابجايى آئورت و عروق كليوى است. يك مورد استفاده ديگر از MRI  در تصويربردارى از بافت هاى نرم، تعيين دقيق محل تومور در بدن است كه با تعيين دقيق محل آن مى توان راديوتراپى را آغاز كرد. محل دقيق و اندازه تومور به اين ترتيب مشخص مى شود و محل آن خالكوبى يا نشانه گذارى مى شود و درمان در آن محل به طور خاص آغاز مى شود.
با توجه به اينكه MRI  روشى بسيار دقيق براى تشخيص بيمارى است، در سال ۲۰۰۳ آقاى پل لاوتربور و سرپيتر منزفيلد برنده جايزه نوبل پزشكى شدند. لاوتربور متوجه شد كه ميدان مغناطيسى مى تواند تصوير دوبعدى ايجاد كند و منزفيلد محاسبات رياضى شيب هاى مغناطيسى را انجام داد. كميته نوبل ريموند _ وى _ داماديان را ناديده گرفت. داماديان در سال ۱۹۷۴ استفاده NMR  را براى تشخيص سرطان ثبت كرده است. او در سال ۱۹۹۷ از جنرال الكتريك بابت استفاده بدون اجازه از اختراعش به دادگاه شكايت كرد و ۱۲۹ ميليون دلار از جنرال الكتريك دريافت كرد. در سال ۱۹۸۰ اولين دستگاه اسكن MRI  را ساخت كه هيچ وقت به بازار عرضه نشد. در سال ۲۰۰۱ life tim achivment award  موسسه MIT  به داماديان اهدا شد.


? PET Scan
روش تشخيص ديگر (Positron Emission Tomography) PET  است كه با آشكار كردن پرتو هاى راديواكتيو تابش شده تصوير را به وجود مى آورد. مواد راديواكتيو به بدن تزريق مى شوند. اين مواد راديو اكتيو مثل كربن-،۱۱ فلوئور-۱۸ و اكسيژن-۱۵ نيمه عمر كوتاهى دارند. اين مواد با بمباران كردن حالت معمول اتم ها با نوترون، ايجاد شده اند. در روش PET  اشعه هاى گاماى تابش شده از جسم تشخيص داده مى شوند. پس از اينكه مواد راديواكتيو به بيمار تزريق شدند، بيمار روى تختى كه يك محفظه دونات مانند دارد قرار مى گيرد. داخل محفظه آشكارسازهاى گاما قرار دارند كه تشكيل شده از يك سر كريستال هاى فعال كه هر يك به يك تشديد كننده نورى متصل هستند. كريستال ها اشعه گاما را به فوتون هاى نورى تبديل مى كنند و تشديد كننده نورى نور را به پيام هاى الكتريكى تبديل مى كنند.
سيگنال هاى الكتريكى با استفاده از برنامه هاى كامپيوترى به تصوير تبديل مى شوند. بسته به ماده راديواكتيوى كه به بيمار تزريق شده است، با استفاده از PEF  مى توان تصاويرى از گردش خون يا بعضى واكنش هاى بيوشيميايى به دست آورد. به طور مثال با PET مى توان متابوليسم گلوكز در مغز و يا تغييرات سريع فعاليت در نقاط مختلف بدن را تشخيص داد.
 

:(Single Photon Emission Computed Tomography)SPECT

 اين روش مشابه PET  است با اين تفاوت كه ماده راديواكتيو مورد استفاده Xenon-133 ، Technetium99 و Iodin-123  است كه نيمه عمر طولانى ترى دارند.
با استفاده از SPECT  مى توان اطلاعاتى در مورد گردش خون و نحوه پخش ماده راديواكتيو در بدن به دست آورد. تصاوير حاصل وضوح كمترى نسبت به PET  دارند.


اسكن استخوان:

در اين اسكن مواد راديواكتيو كه (Technetiumpp Methgdiphosphate)  است در استخوان تجمع پيدا مى كنند. اين مواد در نقاطى كه فعاليت بالا است تجمع بيشترى پيدا مى كنند كه به اين نقاط نقاط شفاف مى گويند و در تصوير نقاط تيره بيانگر مناطقى با فعاليت متابوليك كمتر هستند. اسكن استخوان در تشخيص تومورها كه معمولاً نقاطى با فعاليت بالا هستند، بسيار كاربرد دارد.
 

? درمان به كمك پزشكى هسته اىمواد هسته اى كه براى نشانگر به بدن بيمار تزريق مى شوند معمولاً براى تشخيص به كار گرفته مى شوند. برخى از اعضاى بدن، انواع خاصى از مواد شيميايى را در خود نگه مى دارند. به عنوان مثال غده تيروئيد توانايى جمع كردن يد را دارد. با وارد كردن يد راديواكتيو به بدن ?تزريقى يا خوراكى? بعضى تومورهاى تيروئيدى قابل تشخيص و درمان مى شوند. همانند اين مطلب در مورد تومور هاى سرطانى كه توانايى تجمع فسفات را دارند صادق است. با تزريق فسفر راديواكتيو در خون مى توان با افزايش ميزان راديواكتيو در آنها محل تومور را مشخص كرد. تصويربردارى به طريق هسته اى و تزريق و خوردن داروهاى هسته اى به هيچ وجه براى بدن مضر نيست. مواد راديواكتيوى كه در پزشكى هسته اى مورد استفاده قرار مى گيرند نيمه عمر خيلى كوتاهى دارند و خيلى زود از بين مى روند. ميزان پرتو تابش شده از اين مواد پائين تر از اشعه X معمول و يا اشعه CT  اسكن است و به راحتى از طريق ادرار يا كيسه صفرا حذف و دفع مى شود. در مقايسه راديو درمانى (Radio Therapy)  كه با پزشكى هسته اى متفاوت است، با تابش پرتو هاى مختلف يونيزه مثل آلفا، بتا و گاما و اشعه X  تمام سلول ها را تحت تاثير قرار مى دهد. سلول هاى مختلف سرعت تقسيم متفاوتى دارند و سلول هايى كه سريع تر تقسيم مى شوند، بيشتر تحت تاثير قرار مى گيرند. به اين ترتيب سلول هاى خونى، پوست، مو و سلول هاى پوششى معده نيز تحت تاثير قرار مى گيرند. به همين جهت است كه اكثر بيمارانى كه در حال درمان سرطان هستند دچار ريزش مو و كم خونى مى شوند.

 

Radio Surgery جراحى با اشعه

روشى است كه اجازه مى دهد يك سرى از جراحى هاى مغز بدون باز كردن جمجمه انجام شود. در اين روش از تابش هاى جهت گيرى شده پرتو هاى يونيزه استفاده مى شود. در اين روش از جراحى به كمك دهنده هاى بالاى پرتو ها، يك سرى تومور هاى داخل جمجمه اى و يا عوارض ديگرى كه به راحتى با جراحى معمولى قابل رفع شدن نيستند، از بين برده مى شوند.
درمان با اعمال جراحى در بسيارى از موارد براى بيمار مشكلاتى ايجاد مى كند و به بسيارى از بافت هاى سالم نيز آسيب مى رساند.
جراحانى كه براى درمان از پرتو ها استفاده مى كنند، از وسايلى بسيار دقيق و بسيار مجهز مثل شتاب دهنده هاى خطى، اشعه ليزر و كامپيوتر استفاده مى كنند. در بيست سال اخير جراحى پرتوى اولين راه درمان پس از استفاده از شيمى درمانى، پرتو درمانى و جراحى بوده است.
پرتو هاى مورد استفاده در جراحى پرتوى از يك منبع خارجى تامين مى شوند كه تحت شرايط بسيار دقيق و با دستگاه خاصى پرتو ها و اشعه هاى مختلف در يك نقطه كه تومور يا آسيب بافتى وجود دارد متمركز مى شوند و به اين ترتيب درمان صورت مى گيرد و بافت هاى سالم اطراف محل مورد درمان نيز آسيبى نمى بينند. به اين ترتيب بيمار با يك روز بسترى شدن در بيمارستان درمان مى شود و از عوارضى مانند خونريزى و عفونت بعد از عمل خبرى نيست. البته زمان لازم براى بهبود كامل، بيشتر است.
دكتر لارس لكسل از موسسه كارولينكا در استكهلم و بى جرن لارسون راديوبيولوژيست از دانشگاه اوپسه لا در سال ۱۹۵۹ با همكارى يكديگر متوجه شدند كه تومورها را با تحت تابش شديد پروتون قرار دادن مى توان از بين برد. اين دو در سال ۱۹۶۸ Gamma Knife  را ساختند. در اين دستگاه از منبع راديواكتيو كبالت ۶۰ استفاده مى شود كه در يك ساختار حلقوى با كانال هاى مركزى بازتابش قرار گرفته است. در آخرين مدل اين دستگاه منبع راديواكتيو كبالت وجود دارد كه پرتو هاى گاما را به مركز حلقه هدايت مى كنند كه در آن نقطه سر بيمار قرار مى گيرد.
در جراحى پرتوى، بافت به طور انتخابى يونيزه مى شود. يونيزه شدن بافت در نتيجه ايجاد شدن يون هاى غيرآلى كه معمولاً براى سلول  كشنده هستند اتفاق مى افتد. راديكال هاى آزادى كه طى يونيزه شدن به وجود مى آيند براى سلول  و غشاى هسته RNA و DNA  كشنده هستند و اثرات غير قابل بازگشتى بر روى اين ساختار ها مى گذارند كه باعث مرگ سلولى مى شود. كلاً پنج نوع تابش در جراحى پرتوى مورد استفاده قرار مى گيرند كه عبارتند از امواج الكترومغناطيسى (اشعه گاما و اشعه ایکس)، ذرات اتمى ?پروتون و نوترون، و يون هاى كربن.? جراحى پرتوى اصولاً در مواردى كه تومور هاى مغزى و مشكلات عروقى مغزى تشخيص داده شده باشد، كاربرد دارد و بايد نوع آسيب، مكان آن و سن بيمار و كلاً سلامت كلى بيمار براى انجام اين عمل در نظر گرفته شود.


منابع:
۱-Cerebromenteorg
۲-brain Lab. com
۳-ismrm.org
۴-Wikipedia.org


به نقل از: http://ph-a.blogfa.com

زندگينامه انيشتين

01

آلبرت انیشتین در یکی از معروفترین عکسهایش.این عکس در سال1951 توسط عکاسی به نام Arthur Sasse گرفته شد.

- تا حالا فکر کردید که آلبرت انیشتین فیزیکدان معروف را چقدر می شناسید؟! نابغه گیج و پریشان خیالی که نظریه نسبیت عام و خاص را مطرح کرد و ثابت کرد.
آیا تا حالا میدونیتسد که آلبرت انیشتین هنگام تولدش دارای یک سر بزرگ بود تا حدی که مادرش فکر میکرد که اون ناقص الخلقه به دنیا اومده؟!آیا میدونستید که آلبرت قبل از اینکه ازدواج کنه دارای یک بچه مرموز! بود؟!
برای اینکه بخواهید حقایق مبهم بیشتری از زندگی آلبرت انیشتین را بدونید نوشتار زیر را بخونید:



1- آلبرت انیشتین یک کودک چاق با یک سر بزرگ بود.
موقعی که مادر آلبرت – Pauline Einstein- او را به دنیا آورد،سر او آنقدر بزرگ و بدشکل بود که مادرش فکر می کرد که او ناقص الخلقه به دنیا آمده است!
به دلیل اینکه پشت سر آلبرت خیلی بزرگ به نظر می رشید خانواده اش در ابتدا او را یک موجود شگفت آور تصور می کردند.به هر حال پزشک توانست خانواده آلبرت را متقاعد کند که مشکل خاصی نیست.البته نگرانی خانواده آلبرت بی دلیل هم نبود زیرا در هنگام تولد او موجودی شبیه یک هیولا بود؛هرچند با گذشت زمان سرش به وضعیت نرمال برگشت.
جالب است بدانید که موقعی که مادر بزرگ آلبرت او را برای اولین بار دید بصورت مدام زیر لب جمله"بیش از حد چاق است" را تکرار می کرد!
به هر حال بر خلاف تمام ترسها و اضطرابها آلبرت به حالت نرمال بزرگ شد به جز اینکه کمی بیش از حد او آرام به نظر می رسید!

2-آلبرت انیشتین بعنوان یک بچه مشکل صحبت کردن داشت(لکنت زبان)


02
یکی از عکسهای آلبرت انیشتین که از دانشگاه Hebrew University of Jerusalem بدست آمده است.
آلبرت در زمان کودکی اش به ندرت صحبت می کرد و موقعی هم که صحبت می کرد خیلی آرام بود!
در واقع او ابتدا همه جملات را در ذهنش می سنجید(و یا آنها را زیر لب تکرار میکرد)و تا موقعی که به درستی آنها مطمئن نمی شد آنها را به زبان نمی آورد.بر طبق گزارشات آلبرت این حالات را تا 9 سالگی داشت و پدر و مادر آلبرت از اینکه او عقب افتاده باشد می ترسیدند.

حکایت جالب زیر توسط مورخ علم- Otto Neugebauer- از زندگی آلبرت نقل شده است:
چون که آلبرت لکنت زبان داشت پدر و مادر او خیلی نگرانش بودند.سرانجام یک شب سر میز شام آلبرت سکوت را شکست و گفت:"سوپ خیلی داغ است"
پدر و مادر آلبرت که خیلی تسکین یافته بودند گفتند که چرا تابحال او یک کلام حرف نزده بود و آلبرت جواب داد:"چون تابحال همه چیز خوب خوده است!"
Thomas sowell در کتابش نوشته است که علارقم آلبرت صحبت کردن تعداد زیادی از مردم باهوش و نابغه نسبتاً دیر در زمان کودکی پیشرفت کرده اند.او این شرایط را "Einstein syndrome"
(علائم ناخوشی آلبرت) نامید.

3- نخستین جرقه های علاقه آلرت به علم و بخصوص فیزیک از توجه به یک قطب نما گرفته شد.موقعی که آلبرت در سن 5سالگی در وضعیت بیماری روی تخت خواب در حال استراحت بود پدرش یک وسیله کوچک جذاب و ساده جیبی را به او نشان داد که باعث علاقه او به علم شد و آن یک قطب نما بود.
آنچه که آلبرت5 ساله را به این وسیله کوچک علاقه مند کرد این بود در هر حالتی که قطب نما به چرخش در می آمد عقربه(سوزن)آن همیشه در یک مسیر مشابه بود.او فکر میکرد که یک مقدار نیرو در یک فضای خالی فرضی که روی سوزن قطب نما اثر میکند باید وجود داشته باشد!


4- آلبرت انیشتین در امتحان ورودی دانشگاه رد شد
در سال 1895 در سن 17 سالگی آلبرت برای ورود به مدرسه Swiss Federal Polytechnical یا ETH در خواست کرد.آلبرت ریاضیات و شاخه های فنی امتحان ورودی را پاس کرد اما در بقیه درسها مثل تاریخ،زبان،جغرافی و... رد شد!آلبرت مجبور شد به مدرسه فنی و حرفه ای برود هر چند سال بعد در این کالج پذیرفته شد.

5- آلبرت انیشتین یک بچه نامشروع داشت!در دهه 1980 نامه های خصوصی آلبرت مورد خاصی از زندگی نابغه فیزیک را آشکار کرد.او یک دختر نامشروع از Mileya Maric که یکی از شاگردانش بود، داشت.(البته بعدا آلبرت با میلیا ازدواج کرد)
در اواخر ژانویه سال 1902، و یک سال قبل از ازدواجشان میلیا دختری به اسم Lieserl بدنیا آورد که آلبرت این دختر را هرگز ندید و سرنوشتش ناشناس باقی ماند.
البته در نامه های بدست امده از آلبرت به اسم Lieserl اشاره شده است؛دختری که طی یک فرایند سخت زایمان به دنیا آمد ولی اسم رسمی و واقعی این دختر هنوز نامعلوم باقی مانده است و حتی سرنوشت این دختر هم تاکنون نامعلوم بوده است!
Michele Zackheim در کتابش به نام"دختر انیشتین" نتیجه گرفته است که Lieserl روزهای ابتدائی عمر این دختر دارای مشکلات حاد جسمی بوده است تا جائی که آلبرت متقاعد شده بود که او (دخترش)جان خود را از دست داده است ولی بعداً با مطالعه نامه هائی که گفته شد، دریافت که در سپتامبر 1903 میلیا این دختر را بعنوان فرزند خوانده به دیگری سپرده است!
در یک نامه از آلبرت به میلیا در 19 سپتامبر 1903 نام Lieserl برای آخرین بار ذکر شد و از آن موقع تاکنون هیچ کس از این دختر هیچ چیز نمی داند.

6- آلبرت انیشتین از همسر اولش بیزار شد ولی به او پیشنهاد یک قرارداد عجیب را داد!بعد از اینکه آلبرت با میلیا ازدواج کرد آنها صاحب دو فرزند پسر به نامها Hans  و Eduard شدند.
موفقیت های آکادمیک آلبرت و مسافرتهای جهانی او باعث کم ارزش شدن همسرش در نظر او شد و برای مدتی آلبرت و همسرش سعی کردند مشکلاتشان را حل کنند و حتی آلبرت پیشنهاد یک قرارداد عجیب را به میلیا داد.
این قرارداد عجیب بین این دو زن و شوهر دارای مفادی بود که آلبرت فقط به شرط قبول آنها از طرف همسرش حاضر به ادامه زندگی با او بود،قراردادی که اتفاقا به امضای همسرش رسید هر چند آلبرت در نهایت از او جدا شد...



03
میلیا،همسر اول آلبرت انیشتین

و اما این شرایط عبارت بودند از:
الف:شما(آلبرت)مطمئن خواهید شد که:
1- لباس و رخت های شستنی تان در شرایط خوبی نگهداری خواهد شد
2- سه وعده غذائی را بطور منظم در اتاقتان دریافت خواهید کرد
3- اتاق خواب و مطالعه تان تمیز خواهد بود و مخصوصا میزتان که فقط برای استفاده شما(آلبرت)است.

ب: من هم از همه ارتباط شخصی با شما دست خواهم کشید تا موقعی که تنها به دلایل اجتماعی اجتناب ناپذیر باشد

ج:در صورتی که شما درخواست کردید من حتی از صحبت کردن با شما خودداری خواهم کرد!

*میلیا(همسر آلبرت)همه این شرایط را قبول کرد!
آلبرت برای همسرش دوباره نوشت تا مطمئن باشد که او همه مفاد را اجرا خواهد کرد و آلبرت هم بعنوان مثال متعهد شد که:
من(آلبرت)به تو اطمینان میدهم که در مورد رفتار درست یک زن به تو به عنوان یک زن غریبه (و نه همسر!!!)رفتار خواهم کرد.

7- آلبرت انیشتین با پسر بزرگش سازگار نبود

04هنس،پسر بزرگ آلبرت انیشتین


بعد از طلاق،رابطه آلبرت با پسر بزرگش- Hans- بد شد.دلیل اصلی این امر مخالفت پسر بزرگ آلبرت با پدرش در مورد جدائی از مادرش بود.این اختلافات موقعی فزونی یافت که هنس خواست با دختری بزرگتر از خودش که اتفاقاً از نظر ظاهری زیاد هم جذاب نبود ازدواج کند.آلبرت با ازدواج پسرش با این دختر که Frieda Knecht نام داشت شدیداً مخالف بود.در هر صورت هنس با این دختر در سن 23 سالگی ازدواج کرد و همین امر باعث جدائی پسر و پدر از همدیگر شد و Hans به ایالات متحده مهاجرت کرد و در نهایت موفق شد مدرک پرفسوری مهندسی هیدرولیک خود را از دانشگاه UC Berkeley دریافت کند.
حتی در ایالات متحده هم پدر و پسر از همدیگر جدا بودند و در نهایت موقعی که آلبرت از دنیا رفت ارث کمی را برای هنس به جا گذاشت.

لینک:برای کسب اطلاعات بیشتر از هنس آلبرت انیشتین اینجا را کلیک کنید

8- آلبرت انیشتین مرد زنها بود!


05

آلبرت انیشتین همراه با همسر دوم خود(Elsa)بعد از اینکه آلبرت از میلیا جدا شد،بلافاصله با دختر یکی از اقوام نزدیک خود به اسم Elsa Lowenthal ازدواج کرد.البته در ابتدا آلبرت قصد داشت با دختر Elsa که حاصل ازدواج اول "السا" بود و 18 سال از آلبرت کوچکتر بود ازدواج کرد که Elsa با این امر شدیدا مخالفت کرد؛به هر حال نهایتا آلبرت با "السا" ازدواج کرد.
بر خلاف "میلیا" نگرانی اصلی "السا" این بود که از شوهر مشهورش نگهداری کند!!
در یک سری از نامه ها که توسط دانشگاه Hebrew در Jerusalem منتشر شد، ذکر شده است که آلبرت انیشتین با 6 زن که اوقات خود را با آنها گذرانده بود! در نهایت با "السا" ازدواج کرد.

9- آلبرت انیشتین،صلح طلب جنگ!، به FDR اصرار کرد که بمب اتمی را بسازد!


06در این عکس آلبرت انیشتین به همراه Szilárd را مشاهده می کنید که در حال امضای نامه ای هستند خطاب به روزولت برای پیشنهاد به توسعه بمب اتمی ایالات متحده نوشته شده است.(عکس از Wikipedia)در سال 1939 Leo Szilard فیزیکدان پس از اطلاع از شورش نازی های آلمان آلبرت را متقاعد کرد که با نوشتن نامه ای به
Franklin Delano Roosvelt(FDR او را نسبت به نازی های آلمان هشدار دهد و اینکه نازی های در حال پیشرفت دادن به بمب های اتمی خود هستند و به آمریکا هم اصرار کرد که بمب های اتمی خود را گسترش دهد.
نامه Szilard و آلبرت اغلب بعنوان یکی از دلایلی ذکر می شود که پروژه مرموز منهتن به منظور پیشرفت پروژه بمبهای اتمی آمریکا توسط روزولت شروع بکار کرد.
اگر چه بعدا آشکار شد که بمباران کردن Pearl Harbor در سال 1941 شاید بیشتر موثر واقع شد تا نامه ای که آلبرت به منظور تحریک دولت وقت آمریکا برای گسترش بمبهای اتمی خود بکار برد.
جالب است بدانید ارتش آمریکا به هیچ عنوان از آلبرت انیشتین برای کمک به این پروژه دعوت نکرد هرچند آلبرت انیشتین بسیار باهوش بود ولی ارتش عقیده داشت که آلبرت یک ریسک امنیتی برای این پروژه است!


10- قصه مغز آلبرت انیشتین:
بعد از مرگ آلبرت در سال 1955، مغز آلبرت بدون اجازه از خانواده اش توسط Thomas Stoltz Harvey بیرون آورده شد."هاروی" مغز آلبرت را به خانه اش برد و آنرا داخل یک ظرف شیشه ای دهان گشاد نگهداری کرد، هر چند او بعد بدلیل انجام این کار از محل کارش که مخصوص تشریح اجساد بود اخراج شد.


07
عکسی از مغز آلبرت انیشتین.
چند سال بعد،"هاروی" از Hans پسر بزرگ آلبرت برای مطالعه و بررسی مغز پدرش اجازه گرفت و تکه هائی از مغز آلبرت را برای دانشمندان مختلف در سرتاسر دنیا فرستاد.یکی از این دانشمندان به نام Marian Diamond بود که در دانشگاه UC Berkeley  بود و او با مطالعه قسمتی از مغز آلبرت متوجه شد که او در مقایسه با یک شخص نرمال، بطور قابل توجهی سلولهائی از مغزش که مسئول ترکیب کردن و مرتب کردن اطلاعات هست وجود دارد.
در مطالعه ای دیگر، Sandra Witelson از دانشگاه MC Master فهمید که مغز آلبرت دارای کمبود یک چین خاصی از مغزش است که شکاف Sylyian نامیده می شود.
"ویتلسون" مشاهده کرد که این استخوان بندی غیر معمول اجازه می دهد به اعصابها در مغز آلبرت که بهتر با دیگران رابطه برقرار کند.
نتایج مطالعه دیگری نشان می داد که مغز آلبرت آن آویختگی جداری زیرین که اغلب درگیر توانائیهای ریاضیات هست را بزرگتر از انسانهای معمولی دارا بود...

زندگي نامه وي

تولد:
آلبرت اینشتین(Albert Einstein )، در 14مارس 1879 در شهر یولم ، از شهرهای جنوبی آلمان بدنیا آمد . یکسال پس از تولد او، خانواده اش به حومه ی شهر مونیخ عزیمت کردند .پدر آلبرت صاحب یک کارخانه ی الکتروشیمیایی بود ، و عموی مجردش مهندس با تجربه ای بود که در کارخانه به پدر آلبرت کمک می کرد و با آنها زندگی می کرد. مادرش به موسیقی علاقه ی زیادی داشت و از طرفداران آثار بتهوون بود.

علاقه به ویولن:
مادر این عشق و علاقه را در پسرش به وجود آورد و از 6 سالگی  به او درس ویلون می داد .آلبرت در اوایل کار علاقه ای به آموختن درس موسیقی نداشت و از آن گریزان بود، اما بعدها به تدریج به موسیقی علاقه مند شد واز نواختن سونات های موزارت لذت می برد. شدت این علاقه به حدی بود که تا آخر عمر از آن چشم نپوشید و اوقات بیکاری را به نواختن قطعات موسیقی میپرداخت.

دوران کودکی ونوجوانی:
آلبرت در دوران کودکی نبوغی نداشت ، و به حدی دیر حرف زدن را یاد گرفت که والدینش می ترسیدند مبادا او کودن و عقب افتاده باشد. از زمان کودکی او خود را از بچه های هم سن وسالش جدا می کرد. روزها به گوشه ای می رفت و فکر می کرد بدون اینکه کاری انجام دهد. از انجام کارهای بدنی گریزان بود واز بازی با بچه ها تنفر داشت.                                                 
مونیخ درآن زمان سیستم آموزش و پرورش عمومی نداشت.مدارس ابتدایی زیرنظر گروه های مذهبی اداره می شد با اینکه پدر و مادر اینشتین یهودی بودند ، علاقه ای به دین خود نداشتند و آلبرت را به نزدیکترین مدرسه که یک مدرسه ی ابتدایی کاتولیکی بود فرستادند . در 10 سالگی وارد دبیرستانی به نام ژیمنازیوم شد. در این مدرسه، شاگردان را برای ورود به دانشگاه آماده می کردند.
او در دبیرستان موفقیتی کسب نکرد و هیچ وقت خوشحال نبود . شاگردان مدرسه، درسشان را از روی عادت و بدون تفکر می آموختند و درباره ی موضوعی که جنبه ی فکری داشت اصلا بحث نمی کردند.     
موقعی که اینشتین در ژیمنازیوم بود درباره ی دین یهود  چیزها آموخت.قبلا نیز در مدرسه ی ابتدایی با مذهب کاتولیک آشنا شده بود ، و به ارزش اخلاقی مذاهب توجه داشت.
او پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان ، از قبول عضویت در گروه مذهبی امتناع ورزید . اما بعد ها که آلمانیها در دوران رژیم هیتلرنازی یهودیان را زیر شکنجه قرار دادند ، به سوی گروه مذهبی یهود گروید.
عموی مهندس اینشتین، در مطالعه ریاضیات راه و روش خاصی داشت . او به آلبرت نشان داد که چگونه می توان
به کمک علم جبر بیشتر مسایل روزانه را حل کرد .او برای اینکه بتواند فکر آلبرت را به ای موضوع جلب کند می گفت : « جبر ، علم جالب و شیرینی است . موقعی که ما حیوانی را برای شکار دنبال می کنیم اگر به چنگ ما نیفتد اسمش را موقتا (( x می گذاریم و این قدر این کار را ادامه می دهیم تا او را به دام بیندازیم. در این حالت دیگر (( xبرای ما مفهومی ندارد چون حیوان را شکار کرده ایم.»
علم هندسه خیلی مورد توجه اینشتین بود . بویژه او به روش های متداول و اثبات هر قضیه از راه استدلال و فکر علاقه مند بود.در این باره می گوید: « در جوانی دو چیز خیلی برایم ارزش پیدا کرد . یکی در 5 سالگی بود که یک قطب نمای مغناطیسی برایم آوردند و دیگری در 12 سالگی بود که کتاب معروف هندسه اقلیدس را مطالعه کردم .باید به صراحت بگویم که اگر کسی در جوانی این کتاب را مطالعه نکرده باشد هرگز نمی تواند یک پژوهشگر باشد.»

مهاجرت به ایتالیا:
هنگامیکه اینشتین 15 ساله بود پدر از کار در مونیخ دست کشید و به میلان ایتالیا رفت تا کار تازه ای در آنجا آغاز کند.آلبرت هنوز در ژیمنازیوم تحصیل میکرد و مجبور بود در مونیخ بماند تا دیپلم تحصیلی اش را بگیرد. مدرسه به تدریج برای اینشتین خسته کننده شده بود . او در درس ریاضیات پیشرفت شگرفی داشت اما در برابر سایر دروس که بطور یکنواخت تدریس می شد چندان قوی نبود .سرانجام ژیمنازیوم را نیمه تمام گذاشت و به ایتالیا نزد پدرش رفت .او در ژیمنازیوم بر خلاف سایر شاگردان هیچ وقت تکالیف مدرسه را انجام نمی داد.
پس از اقامت کوتاهی در ایتالیا ، فرصتی پیدا کرد تا درباره ی آینده اش فکر کند. سرانجام تصمیم گرفت که زندگی خود را وقف مطالعه و تحقیق در ریاضیات و فیزیک کند.

اقامت در سوئیس:
برای امتحان ورودی پلی تکنیک زوریخ به سویس رفت ، اما در این امتحان رد شد. استعداد ریاضی اش عالی بود ولی متاسفانه در دروس زبان و زیست شناسی ضعیف بود . رییس پلی تکنیک که سخت تحت تاثیر نبوغ ریاضی اینشتین قرار گرفته بود به او پیشنهاد کرد که در سویس بماند و معلومات خود را برای ورود به مدرسه تکمیل کند.در اینجا اینشتین مدارسی را می دید که روش آموزش و پرورش در آنها با مدارس مونیخ تفاوت زیادی داشت . شاگردان نا گزیر بودند که بدون کمک معلم فکر کنند و معلمان نیز با شاگردان به بحث و گفتگو درباره موضوعات مختلف می پرداختد. او مدرسه مورد علاقه اش را برای نخستین با یافته بود. پس از تکمیل معلومات در امتحان ورودی مدرسه پلی تکنیک  زوریخ پذیرفته شد.
موقعی که در زوریخ بود تصمیم گرفت که معلم فیزیک بشود. برای رسیدن به این هدف دروس مربوطه را مطالعه کرد و برای کسب این مقام تبعه سویس شد . زندگی او در زوریخ از نظر مادی چندان رضایت بخش نبود. وضع مالی پدر روز به روز وخیم تر می شد ، و او دیگر نمی توانست مخارج تحصیل پسرش را بپردازد. خوشبختانه، یکی از بستگان ثروتمندش به آلبرت کمک  کرد و خرج تحصیل او را برعهده گرفت.
باوجود اینکه اینشتین دانشجوی برجسته  زرنگی بود و همیشه تشویق نامه های زیادی از استادان خود می گرفت، نتوانست به مقام معلمی برسد. از این رو، برای گذراندن زندگی در اداره ی ثبت اختراعات شهر برن در سویس به عنوان بازرس مشغول به کار شد.

ارائه نظریه نسبیت خاص:
در سال 1905 ، موقعی که در اداره ی ثبت اختراعات کار می کرد ، اینشتین تئوری نسبیت خاص را ارایه داد.این تئوری همانی بود که بعد ها از آن برای ساختن بمب اتم استفاده شد . تا آن زمان تمام اصول فیزیکی مبتنی بر قوانین نیوتون بود که دویست سال پیش از آن بصورت فرمول درآمده بود، و جواب گوی بیشتر مسایل فیزیک بود. اما اکنون قوانین نیوتون در مورد برخی مسایل صدق نمی کرد. مثلا اگر موشکی از یک ناو فضایی در جهت حرکت پرتاب شود سرعت آن برابر خواهد بود با مجموع سرعت موشک و ناو . اگر قوانین نیوتون در مورد نور بکار رود ،  در حالتی که منبع نور به بیننده نزدیک شود سرعت نور زیاد می شود و اگر منبع نور از ناظر دور شود از سرعت نور کاسته خواهد شد.
آلبرت مایکلسون ، دانشمند نامدار آمریکایی و استاد آکادمی نیروی دریایی در آناپولیس ، با آزمایش هایی که انجام داد ثابت کرد که سرعت نور از قوانین نیوتون پیروی نمی کند.
اینشتین ، اساس فکر و تجربه اش را روی نتایج تحقیقات مایکلسون بنا نهاد و نظریه ای به این صورت بیان کرد
« صرف نظر از منبع نور و اینکه ناظر چه نوع حرکتی داشته باشد ، سرعت نور نسبت به تمام افراد مقداری است مساوی»

شروع جنگ جهانی دوم:
بعدها وی به دلیل جنگ جهانی دوم و تفکرات نازیستی هیتلربه ایالات متحده مهاجرت کردوسالها در همان جا درکنار دانشمندان بزرگی چون انریکو فرمی،پائولی و...کارکرد.
بعدها با پیشرفت ابزارهای آزمایش وقتی نظریات وی تحت آزمایش قرارگرفت با دقت بسیای درست از آب درآمد.
 قانون تبدیل ماده به انرژی را بوجود آورد و ساختمان بمب اتمی را پیش بینی کرد . این قانون برای نخستین بار به راز انرژی عظیم خورشید پی برد
وی از کاربردفیزیک جدید در بمب اتمی ناراضی بود.به نظریه احتمالاتی درکوانتوم اعتقادی نداشت.اخلاق ورفتار به خصوصی داشت.

منابع: http://www.einstein.blogfa.com

http://www.eduphysics.com/forum/index.php?topic=179.0



چگونه براي امتحان آماده شويم؟


مقدمه                                                                                        

ارزشيابي و امتحان از مطالب آموخته شده درمراكز آموزشي يكي ازبرنامه هاي انكارناپذير فرآيند آموزشي محسوب مي شود كه براساس محتوي ، اهداف ، نوع درس و شيوه تدريس ونيز جدول طرح پرسشهاي متفاوت وجود دارد واگر دانش آموزي بخواهد درپايان سال تحصيلي درامتحانات با موفقيت وسربلندي بيرون آيد ، بايد در طول سال تحصيلي ضمن انجام برنامه ريزي منسجم وكارآمد از يك برنامه مطالعاتي خوب پيروي كند تا درزمان امتحان كمتر در جلسه دچار استرس و‌اضطراب شده ونتیجه ای مطلوب بدست آورد. با توجه به اهمیت موضوع امتحان وچگونگی نتیجه آن برای معلمان و دانش آموزان ،همچنین نزدیک شدن به امتحانات نوبت اول ،مطالب این مقاله را به دانش آموزان عزیز تقدیم می نمایم.

 ويژگيهاي مثبت امتحان‌·    

    امتحان نقاط ضعف وقوت شخص را در يادگيري يك ماده درسي مشخص مي كند

  اگر روش مطالعات فرد خوب نباشد ، ميزان نمره مشكل را به وي گوشزد مي كند.

   امتحان فرصتي به انسان مي دهد كه به تمامي امورات خويش نظم و ترتيب خاص  بدهد تا درجامعه فردي  نامنظم معرفي نشود.

 امتحان به انسان درس شكست و پيروزي مي دهد كه اگر شكست خورد نااميد نشود واگر پيروز شد مغرور نگردد.

نمره امتحان ملاك ارزيابي شخصيت افراد نيست بلكه معيار بررسي ميزان فعاليت وعملكرد آموزشي دانش آموزان ودانش پژوهان است . 

شيوه مطالعه و يادگيري

 كتاب را هرگز براي نمره مطالعه نكنيد وبخوانيد تامطلبي رابفهميد ازمطالعه سطحي يا حواس  پرتي دلهره وبي ميلي درامور تحصيلي جدا خودداري كنيد زيرا هيچ يادگيري قابل قبولي براي شما حاصل نمي شود، باشكم خيلي پر و در حال گرسنگي اصلاً مطالعه نكنيد چون حافظه شما درثبت مطالب همكاري نخواهد كرد.

 تكاليف را با نگاه كردن به جوابها پاسخ ندهيدبيشتر دانش آموزان پيش از حل تكاليف به  جوابهاي آنها توجه مي كنند وسپس شروع به حل آنها مي كنند اما بدانيد هنگام امتحان پاسخ نمونه براي حل مشكل وجود ندارد واگرپرسش مشابه با آنچه كه شما روش حل  آنها را حفظ كرده ايد نيابيد حتماً دچار دردسر مي شويد .بنابراين هنگام حل تكاليف، شرايط سركلاس وجلسه امتحان را درنظر  بگيرد. 

مقابله با استرس و اضطرابهرگز خود را با ديگران مقايسه نكنيد زيرا اين كار عامل بروز اضطراب درشما مي شود. مواظب باشيد كه وقت خود را بيهوده هدر ندهيد چرا كه سرزنش هاي پس از آن زندگي شما را بامشكل مواجه مي كند. فردي شاد باشيد وهرگز از شادي وسرور درزندگي غافل نشويد. هرگز درزندگي عملي را از روي حسادت انجام ندهيد شما هيچ چيز كمتر ازديگران نداريد مواظب باشيد دچار خود كوچك بيني نشويد.

آماده شدن برای  امتحان

 دانش آموزان در مواجه با اين غول عظيم الجثه اما ناتوان ،‌تنها با برنامه ريزي بلند مدت ،‌مي توانند سربلنداز آزمايش بيرون بيايند، تا شب امتحان صبر نكنيد ونكات زيررا انجام دهيد:

   بهترين روز براي آماده شدن درامتحان، روز حضور دركلاس درس است كه باگوش دادن به درس وخوب یادگرفتن آن بخش مهم تلاش برای موفقیت در امتحان را انجام داده اید.

   ضمن مطالعه دروس نکات کلیدی رابا توجه به توضیحات معلمتان وآنچه آموخته اید مشخص کنید.·   نکات کلیدی درسی را هر روز مرور کنید، مرور روزانه نكات كليدي باعث سازماندهي موضوعات مي شود كه در پي آن پرسشهاي مفهومي نيز خود به خود مطرح ميشود . 

 نكته های بدست آمده را پيش از شروع كلاس ،‌يك دور مروركنيد وپس از پايان كلاس نيز روي مسائل درسي فكر كنيد.

       پيش از جلسه بعدي تكاليف خود را انجام دهيد . اين كار را حتي بدون وجود تكليف  نيز انجام دهيد.·   

     پيش از شروع كلاس درچند دقيقه تكاليف را مرور كنيد واگرنتوانستيد در منزل آنها را انجام دهيد با ديگران مشورت كنيد.· 

  تعاريف ونظريه هاي رياضي كليد درك اين درس هستند  وبدون آنها مراجعه به مثالها وروشهاي حل مساله مشكلي را حل نمي كند،يك نفر ممكن است كه يك مساله را حفظ كرده باشد وبخوبي ياد بگيرد،‌اما چون تفكر خوبي براي درك مساله ندارد قادر نيست مسائل را حل كند.

ارائه برنامه امتحانيهنگامي كه برنامه امتحاني بعد از گذشت يك ترم تحصيلي به دانش آموزان ارائه شد ،‌اوليا مي توانند مطالعات آنها را رده بندي كنند،یاخود دانش آموز برای خود  برنامه ریزی نماید. براي آمادگي امتحاناتي كه زمان طولاني تا فرصت آنها باقي است شما هرشب 15تا 20 دقيقه مي توانيد براي آن زمان بگذاريد. لازم است والدين دانش آموزان رابراي هماهنگ كردن كارها وبرنامه ريزي درسي راهنمايي كنند.

تغذيه مناسب بهترين كمكي كه ميتوان به مغز وحافظه كرد روي آوردن به مواد غذايي مقوي و ويتامين دار است واز خوردن غذاهاي كم انرژي خود داري شود. سعي كنيد ازانواع ميوه ها استفاده كنيد چون ازاين طريق ويتامين زيادي را جذب بدن خود مي كنيد كه اين امر درتقويت مغز وحافظه شما تاثير زيادي مي گيرد.

يك برنامه پيشنهادي چند روز پيش از امتحان 4 روز پيش از امتحان خودرا براي مطالعه آماده كنيد لوازم لازم برا ي امتحان از قبيل : كاغذ،‌قلم ،پاک کن، ماشين حساب وغيره را آماده كنيد اين كار باعث مي شود كه شما دريك اقدام روانشناسانه ترس و وحشت ازامتحان را درخود بشكنيد و شروع به مطالعه  وروخواني از مطالب خود كنيد .3

 روز پيش از امتحان2 ساعت خاص را براي مطالعه زمان بندي كنيد ودراين 2ساعت آخرين بخشها و يادداشتها ي سركلاس را بازخواني  كنيد. فراموش نكنيد اگر درطول سال تحصيلي مطالعه داشته ايد اين 2ساعت  اول را در براي مرور  وبازخواني بخشهاي آخر وسخت  و ساعت بعدي را به مطالعه اطلاعات دسته بندي شده بپردازيد .براي پيدا كردن نکات امتحاني آنها را در يادداشت بخشهايي  كه زير كتاب خود خط كشيده ايد جستجو كنيد يك راه جالب اين است كه مطالب درسي خود را بصورت نکته هايي دركارتهای کوچک يادداشت وپاسخ آنها را پشت صفحه بنويسيد،بدين ترتيب هنگام دوباره خواني كتاب دچارمشكل نمي شويد ودرمدت كوتاهي مهمترين قسمتهاي درس را مرور مي كنيد براي مطالعه كارتها را مخلوط ، سپس براي خود يك تست واقعي ترتيب دهيد و هر بار جواب خود رابا جواب پشت كاغذ تطبيق دهيد اين روش در امتحانات تستي بسيار موثر است.

2 روز پيش از امتحان بيش از 2 ساعت براي مطالعه  هر فصل اختصاص دهيد سعي كنيد از 3 تا 4 فصلي كه سركلاس پراهميت تلقي شده اند شروع وبه فصلهاي ديگر بپردازيد .سپس امكان طرح پرسش درامتحان را پيشگويي كنيد . مجددا نكات مهم را جستجو كنيد وزيرآنها را با رنگ ديگري خط بكشيد .اين كار به شما كمك مي كند تاموضوع درذهن شما تازه بماند .اين كلمات را طوري به خاطر بسپاريد كه ظرف مدت 20 ثانيه بتوانيد آنها را بنويسيد .

روز پيش از امتحان دراين زمان1يا 2 ساعت مطالعه كنيد شما بايد آرام باشيد وذهن خود را براي يك خواب خوب متمركز كنيد. ميتوانيد به آرامي ازميان كارتها نكاتي راانتخاب كنيد وبه سراغ لغاتي كه زير آنها خط كشيده ايد ، برويد.

روز امتحان دراين روز تنها 10 تا 15 دقيقه را بر روي كارتهاي خود صرف كنيد. بااين روش شما 7 تا 15 ساعت مطالعه مفيد انجام داده ايد وبراي امتحان آماده هستيد. اين روش به دليل آن كه به مغز شما فرصت سازماندهي اطلاعات خود را با آنچه كه شما آموخته ايد مي دهد ،‌موثر است .

 در جلسه امتحان :‌·    

    درسر جاي خود با آرامش مستقر شويد .·   

     خواندن دعا وتوكل  به خداوند را فراموش نكنيد.·     

   پيش از پاسخگويي به پرسش ها ابتدا نگاه كلي به تمام پرسش ها بيندازيد.·   

      در پرسشهای تستي  به طراحي نوع پرسش دقت كنيد به كلماتي مانند هست يا نيست ، درست يا غلط  خيلي توجه كنيد.·     

   هرسوال را با دقت بخوانید سپس به آن پاسخ دهید.·  

 دانش آموز بايد بداند كه زمان امتحان وقت زيادي ندارد پس لازم است كه به ذخيره كردن زمان امتحان خود توجه داشته باشد،فراموش نكنيد اگر 20 دقيقه روي يك پرسش وقت بگذاريد براي حل پرسش بعدي وقت نخواهيد داشت ، بنابراين هرگز اجازه ندهيد كه يك پرسش سخت كل فكر مارا در زمان حل بقيه پرسشها درگير نمايد.

منبع : http://www.persianteach.com